بیست و چهارمین شب تنهایی...
 

بیست و چهار شب از شصت و چهار شب گذشته و چهل شب مونده

زندگی تو محیط اجتماعی خیلی خوبه و آدم و بزرگ می‌کنه

اما خوابگاه دیگه خیلی اجتماعیه من به عنوان یک انسان اختیار زندگی خودم و ندارم و تو همه مسائل زندگیم دخالت میشه

نمیتونم نیم ساعت با خودم خلوت کنم و نمیتونم با تمرکز و اعصاب راحت درس بخونم احساس میکنم همچنان از زندگی عقبم

دلم یه زندگی نرمال و آدمیزادی میخواد نه اینکه هر بار برای تغییر و قرار از موقعیت فعلی به فکر مسیر جدید باشم

امشب قسمت آخر از یاد رفته رو دیدم چقدر دلم گرفت از آخر فیلم

زندگی یه احساس قشنگ یه دوست داشتن و دوست داشته شدن به من بدهکاره

 دوشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۴  22:41  دختر بهار
آذر ۱۴۰۴
آبان ۱۴۰۴
مهر ۱۴۰۴
اردیبهشت ۱۴۰۴
شهریور ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
تیر ۱۴۰۱
خرداد ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
دی ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
مهر ۱۴۰۰
شهریور ۱۴۰۰
مرداد ۱۴۰۰
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
اردیبهشت ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
دی ۱۳۹۷
آذر ۱۳۹۷
مهر ۱۳۹۷
شهریور ۱۳۹۷
مرداد ۱۳۹۷
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به دختر سرزمین بارانی می باشد .

آمارگیر وبلاگ


دانلود آهنگ